میلوسیویچ- مظلوم سرفراز دوران دشوار گذار
ا.نیکیار ا.نیکیار

نسلهای انقلابیون جهان که از انقلاب کبیر فرانسه و «روبسپیر» وبعدا" «کارل مارکس» گرفته تا این اواخر روی صحنه آمده اند تا اواخر دهه نود قرن گذشته شاهد وبازیگر صحنه ها وحوادث تقریبا" بلا انقطاع اعتلائی جنبشهای ترقی خواهانه بوده اند. تاریخ با فروپاشی اتحادشوروی یکی از عقب گرد ها وآغاز زیگزاگهای نوین وناشناخته وطویل خود را در پیش گرفته است و سرنوشت «ترقی اجتماعی» و «ترقی خواهی» - «انقلابها» و «انقلاببون» بسیار نا مکشوف وغبار آلود به نظر میرسد ؛ پایان راهی نورانی چشمهای امیدوار بشریت را باندازه کافی خیره کرده است. ولی بیشک«جنبشها» بالاخره راه خود را پیدا خواهند کرد . هر «زمانه ای» اندیشمندان وقهرمانان خود را از دل ودرون حوادث بیرون خواهد داد. دور از هر نوع تعقل خواهد بود  اگر زندگی اجتماعی را حتی برای لحظه ای هم ایستا و فارغ از تغیر تصور کنیم. هر دوران وزمانه ای برای خود «اندیشه» و «راه» نوی خواهد داشت. علیرغم اینکه امروز توده کبیری از بشریت ترقی خواه در حالت سر در گمی قرار دارد، هسته اندیشه دیروزی یعنی عمدتا" ترقی وعدالت اجتماعی همچنان از اصالت دست نخورده ای برخوردار است؛ فقط راه را باید پیدا کرد. در جا زدن روا نیست. واقعیت را ندیدن و«خود را به خواب طلائی زدن» گناه است: تغیر دنیا و زمانه را باید به روشنی دید . کسانی که این تغیر را نمی بینند با چشمان بینا ، دید کور دارنداین تغیر راباید دید وبرای تغیری دیگر برای «سرپا قراردادن دوباره تاریخ »باید اندیشید.

آری شوروی یک خواب طلائی بود که خیلی ها مشکل دارند که بپذیرند که این خواب به پایان رسیده است؛ آری اتحاد شوروی خواب شیرین بشریت بود، با همه اشتباهات وخرابی های آن. بعد از این کارگر و دهقان واقشار متوسط وروشنفکران ومتخصصین وعدالت خواهان دیگر از تعلیم وتربیه رایگان، تامین بی دغدغه خدمات صحی، دستیابی بی حد ومرز به فرهنگ ، نان ونمک برای همه ، کا رو تحصیل وتعطیلات تابستانی « لب بحر» برای همه را باید تنها در خواب بجویند؛ در «خوابی طلائی» . پایان همه این ها دوران گذار است؛ گذار از تحقق نزدیک به یک قرن یک خواب طلائی به دوران کابوس های قبلی. این دوران گذار چقدر طول خواهد کشید؟ هیچکس نمیداند.

در چنین دورانی « سلوبودان میلوسیویچ» درمرکز یکی از گردابهای حوادث قرار گرفت. او در سیاست اشتباه کرد، ودر انتخاب راه هم بیشتر از تعقل به احساسات ناسیونالیستی(در اینکه مخالفینش ناسیونالیست تر از وی بودند شکی نیست) راه داد . درسیاست تغیرات ظاهرا" آرام ولی در عمق طوفانی دوران ما را نتوانست ببیند، تاکتیکهای او متناسب به توان خودش وآمادگی دوران برای حمایت ازوی نبود ولی بهر حالی اودر اندیشه خدمت به مردم خود وراهی که برگزیده بود صادقانه  و محکم ایستاد. شرف راه خود را پاس داشت.

تاریخ  این مضحکه را بیاد خواهد داشت که  سر دمداران « نظم نوین»، تمام «یوگوسلایا» را به آتش و«سلوبودان میلوسیویچ» رابه دا دگاه کشیدند. این جریان آلوده به ظلم وتفرعن بشکل غم انگیزی خاطرات مشابهی را در ذهن انسان زنده میسازد ولی تاریخ با حوصله وبردباری  حکم نهائی خود را درین عرصه  صادر خواهد کرد.

دوره زندان «میلوسیویچ» برای دوستان ویارانش آموزنده وماندگار است.

«میلوسیویچ» سمبول یک ملت است؛ ملتی که افتخارات گذشته وسرگیجه پیروزی های نیم قرن سوسیالیزم به شیوه «تیتو» اورا واداشت تا تغیرات دنیا را نه بیند وبه ناسیونالیزم «برادر بزرگ» در برابر دیگر ملت ها سر تسلیم فرود آورد.

چهره ای راکه تاریخ از «میلوسیویچ» حک خواهد کرد باحتمال قوی چهره مردی خواهد بود استوار، بادورنی طوفان زده وظاهری چون کوه یخ در برابر دشمنان.

«میلوسیویچ» در دوران گذار از امید سراسری بشریت به دنیای تفرعن سردمداران دنیای یک قطبی در مقام مظلومی در مقیاس تاریخ جا گرفت ؛ مظلومی بود سرفراز.!

 


March 27th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی